حالا می فهمم چرا در کتابهای درسی مان از چشمهایش به عنوان شاخص ترین اثر بزرگ علوی و به طور کلی شناسنامه ادبیات معاصر فارسی نام برده شده بود. آن وقت ها آثار نویسندگان برای مان فقط در حکم تاریخ ادبیات و نمره امتحان بود. کسی نمی آمد دست مان را بگیرد ببرد کتابها را نشان مان دهد. مارا با لذت خواندنشان آشنا کند. این ها فقط اسم هایی بودند در ذهن مان بدون هیچ تصوری. به خصوص ادبیات معاصر فارسی که اغلب مهجور ماند. اخیرا خواندن این کتاب را تمام کردم و بیش از هرچیز حسرت خوردم که چرا پیش از این از لطف و لذت خواندن آن محروم بودم. روایت داستان روایت مبارزه علیه ظلم و استبداد بر بستر یک عاشقانه غیرمعمولی است. استاد نقاش نماد آگاهی و هنر او وسیله این آگاه ساختن است . و عشقی که در این میان در راه آرمان قربانی می شود. همان ایده اصلی مجموعه شهرزاد هم که احتمالا از همین کتاب گرفته شده است. بیان احساسات و تقابل خیر و شر در وجود آدمی و جهان بینی وجود گرا از ویزگی های این اثر ممتاز فارسی است. البته داستان سیاسی اثر کمی مبهم و کلی و به ناچار شاید شعارزده باشد ولی چیزی از لطف آن کم نمی کند و هر خواننده ای را با هر سابقه مبارزه با استبداد و استعمار همراه می کند. رازآلود بودن و معماگونه بودن فضای کلی داستان باعث می شود تا آن را تمام نکنی ،درگیر آن باشی و بعد از آن هم قسمتی از روح و فکرت را همراه خودش نگه می دارد.
پ.ن : این روزها باز نیاز به کتاب خواندن م زیاد شده . حالا صوتی الکترونیکی ، کاغذی … بنا به شرایط ،فرقی ندارد. آدم را آرام می کند. کتاب بعدی، شوهر آهو خانم که سالها پیش نیمه رها کرده بودم.
#چشمهایش
#بزرگ_علوی
#شهرزاد
بیان دیدگاه